خبرهاى جديد
شنبه 1 دی 1403
ابوبكر ابن علي ابن ابي طالب كه با برادر بزرگوارش امام حسين در صحنه كربلا به شهادت مي رسد.
عمر ابن علي بن ابي طالب كه با برادر بزرگوارش امام حسين در حماسه كربلا شركت مي كند و پس از جهاد و مبارزه، زنده با امام زين العابدين به مدينه بر مي گردد. و نسلش ادامه پيدا ميكند.
عثمان ابن علي ابن ابي طالب كه با برادر بزرگوارش امام حسين در كربلا به شهادت مي رسد.
امام حسن مجتبي عليه السلام نيز سه تا از فررندانش را ابوبكر و عمر و طلحه نام مي گذارد كه با عمويشان دركربلا به شهادت مي رسند.
امام حسين عليه السلام نيز فرزندش را عمر نام مي گذارد.
امام زين العابدين عليه السلام يك دخترش را عايشه ويك پسرش را عمر نام مي گذارد، كه نسل عمر ابن زين العابدين ادامه پيدا مي كند.
همچنين بقيه اهل بيت از نسل عباس ابن عبدالمطلب و نسل جعفر ابن ابي طالب و مسلم ابن عقيل و ديگران، كه در اينجا ما در صدد درج تمام اين اسمها نيستيم بلكه مقصود فقط ذكر نمونه هايي است كه مطلب مورد نظر را روشن كند.
مناقشه
بعضي شيعيان منكر اين حقيقت هستند كه علي و فرزندانش عليهم السلام فرزندان خودشان را به اين نامها نامگذاري كرده اند. البته اينها فقط كساني هستند كه يا اطلاع ندارند چون مطالعه نميكنند و با كتابها سروكاري ندارند، و يا اينكه تجاهل عارفانه مي كنند و قصداً از روي ضد و عناد اين حقايق روشن را انكار ميكنند.
خوشبختانه بسياري از ائمه و علماي بزرگ تشيع اينگونه جهالت مقصود يا غير مقصود را رد كرده اند، زيرا دلائل وجود اين نامهاي مبارك قطعي و يقيني است، چون نسلهاي آنان ادامه دارد و بلكه خود كتب تشيع كه جريان حادثه كربلا را نقل مي كنند گواهي مي دهند كه ابوبكر ابن علي ابن ابي طالب و ابوبكر ابن حسن ابن علي و عمر ابن علي و عثمان ابن علي دركنار امام حسين به شهادت رسيدند.
آري اينها شهداي صحنه كربلا هستند، اين امر را خود برادران شيعه دركتابهايشان آورده اند، شايد شما بپرسيد پس چرا در حسينيه ها از اين قبيل شهداء اسمي برده نمي شود و در دسته هاي عزا داري كسي نام آنها را نمي برد؟! طبيعي است بايد هم بپرسيد، اما پاسخ اينگونه پرسشها را ما نبايد بدهيم، از كساني بپرسيد كه بيشتر از ما ادعاي حب اهل بيت دارند، كه براستي چرا از اين قهرمانان اهل بيت هيچ خبري نيست در حاليكه عمر ابن علي ابن ابي طالب وعمر ابن حسن ابن علي از شجاع ترين و حماسه آفرين ترين مردان آن صحنه تاريخي بودند.
خلاصه
خلاصه اينكه مسألة نامگذراي ائمه اهل بيت فرزندانشان را به نامهاي افتخار انگيز ابوبكر و عمر و عثمان و عائشه و طلحه و زبير و معاويه و ديگر بزرگان صحابه (رضوان الله عليهم اجمعين) يكي از مسائل مهمي است كه در قاموس تشيع نوين هيچ پاسخي براي آن نمي توان يافت. ناممكن است اگر بگوئيم آنها بدون در نظر داشتن معني و دلالت اين اسمها فرزندانشان را به اين نامهاي گرامي و فخرآفرين ناميدند، هيچ عقل سليمي باور نمي كند، و اين را هم نمي توان گفت كه اين يك دسيسه و سازش حساب شده از طرف اهل سنت است كه از قديم الأيام در كتب تشيع دست برده اند، و اين گونه مطالب را در آنها گنجانيده اند! زيرا معني اين گفته طعن و تشكيك در تمام روايات وكتب تشيع است. بنابراين هر روايتي كه شيعيان از آن خوششان نيامد بگويند اين دسيسه و سازش از سوي اهل سنت است! در اين صورت هر كس هر روايتي كه موافق ميلش نبود مي تواند به همين سادگي رد كند و بگويد اين توطئه است! بويژه آنكه در مكتب تشيع هر مجتهد زنده اي خيلي راحت مي تواند هر روايتي كه خواست رد كند و آنرا نپذيرد چون خودش مجتهد است و هيچ قانون و ضابطه اي هم وجود ندارد كه او را باز دارد.
چه كسي باور كند؟
از چيزهاي بسيار خنده آور اين است كه مقصود از نامگذاري به نامهاي صحابه بزرگ سب و توهين و لعن و نفرين آنان بوده است،كما اينكه فرموده اند! هدف از نامگذاري به اسمهاي اين چهره هاي تاريخ ساز، بدست آوردن دل عامه (اهل سنت) بوده است، يعني امامان اسم فرزندانشان را به اسم دشمنانشان گذاشته اند تا اينكه اينها را توهين كنند و در نهايت دشمنانشان مورد اهانت قرار گيرند و يا اينكه مردم تصور كنند كه امام، خلفاء را دوست دارد. يعني اينكه تقيه كرده است . به به !!!
چه شخصيتي از امام مي سازيم!، امام يعني كسيكه هر كارش بر خلاف اعتقاداتش است! تا اينكه ياران خودش و ساير مردم را بفريبد و به آنها وانمود كند كه دشمنانش را دوست مي دارد، در حاليكه دشمن آنها است و از روي ترس چنين ميكند!!.
چگونه امام تاريخ آينده و نسل هاي پس از خود را حيران و سردرگم مي گذارد و نعوذ بالله با اين حيله ها و ترفندها كه با عزت و كرامت و شجاعت و اخلاق خاندان نبوت منافات دارد به خودش و خاندانش اهانت روا مي دارد، چرا؟! فقط براي اينكه بني تميم يا بني عدي يا بني اميه را از خودش راضي نگهدارد، كساني كه با سيرت پاك ائمه آشنايي دارند قطعا مي دانند كه ائمه از شجاع ترين مردم بودند بر خلاف روايات جعلي و ساختگي اي كه ائمه را مرداني بزدل و ترسو و دروغگو معرفي ميكنند،كه نه براي دينشان انتقام مي گيرند، و نه آبرو برايشان مهم است، و نه عزت و كرامت برايشان معنايي دارد، و متأسفانه چقدر زياد است از اين دست روايتهايي كه بنام دين به مردم قالب شده و مردم با چقدر اخلاص و پاك دلي آنها را پذيرفته اند.
نتيجه
كاري كه ائمه (علي وفرزندانش)كرده اند از قوي ترين دلائل عقلي و رواني و حقيقي است كه صدق محبت آل بيت عليهم السلام با خلفاي راشدين رضي الله عنهم و ساير اصحاب پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم را مي رساند، شما شخصاً اين حقيقت را داريد مشاهده مي كنيد و اصلاً جاي هيچگونه انكار و ترديدي وجود ندارد. و اين واقعيت ارشاد پاك و منزه خداوند را عينيت مي بخشد كه فرمود:
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَاناً سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ
«محمد رسولِ خداست و كساني كه با اويند بركافران سخت گير و در ميان خود مهربانند. آنان را در حال ركوع و سجده مي بيني كه از خداوند فضل و خشنودي ميجويند. نشانة درستكاري آنان از اثر سجده در چهره هايشان پيداست.»
خوانندة عزيز! لطفاً آيه را دوباره با دقت تلاوت كنيد و معاني آنرا تصوركنيد و در صفت رحمت كه در آيه كريمه آمده(رحماء بينهم) بيشتر بينديشيد، ببينيد كه به چه نتيجه اي مي رسيد.