خبرهاى جديد
یکشنبه 2 دی 1403
زيرا آنان هر زن و مرد مسلماني را كه از نسل عبدالمطلب باشد دوست میدارند.
همچنين تمام همسران پيامبر ص را دوست میدارند و به همه احترام ميگذارند، و باعدل و انصاف، و بدور از هرگونه هوا پرستي و تندروي هر كسي را در همان مقام و منزلتي قرار میدهند كه مستحق آن است.
كما اينكه اهل سنت به كساني كه خداوند به آنان هم افتخار ايمان و هم افتخار نسب قرابت حضرتش ص را عنايت فرموده احترام میگذارند.
پس صحابي اي كه از اهل بيت رسول الله ص باشد، از يكرو او را به خاطر ايمان و تقوا و صحبتش با آن حضرت ص، و از سوي ديگر بخاطر افتخار و قرابتش با رسول الله ص دوست میدارند.
و كسي كه از اهل بيت باشد اما صحابي نباشد او را به خاطر ايمان و تقوا و نزديكياش با رسول گرامي ص دوست میدارند.
يك قاعدة مهم
پس اهل سنت معتقدند كه افتخار نسب تابع افتخار ايمان است، كسي كه خداوند او را با هر دو نعمت (ايمان و نسب رفيع) افتخار بخشيده باشد براستي كه دو مدال افتخار يكجا برده است، و كسي كه توفيق نعمت ايمان را نيافته باشد نسب شريف و رفيع نفعي به او نخواهد رساند، چنانكه خداوند متعال میفرمايد:
﴿إِنَّ أَكۡرَمَكُمۡ عِندَ ٱللَّهِ أَتۡقَىٰكُمۡ﴾ [الحجرات: 13]. «بدرستيكه مكرمترين شما در نزد خدا پرهيزگارترين شماست».
و رسول گرامي ص در پايان حديث طولانياي كه امام مسلم آنرا به روايت أبو هريره درصحيحش نقل كرده (شماره2699) میفرمايد:
«مَنْ أَبْطَأَ بِهِ عَمَلُهُ لَمْ يُسْرِعْ بِهِ نَسَبُهُ» «كسي كه عملش او را عقب بيندازد نسبش او را نمیتواند جلو بيندازد».
شرح حديث
حافظ ابن رجب / در شرح اين حديث در كتاب ارزشمندش جامع العلوم والحكم ص 308 میفرمايد:
«و معنايش اين است كه عمل، انسان را به درجات عالي بهشت در آخرت میرساند لذا خداوند متعال میفرمايد:
﴿وَلِكُلّٖ دَرَجَٰتٞ مِّمَّا عَمِلُوا﴾ [الأنعام: 132 و الأحقاف: 19]. «و هر كسي را از آنچه عمل كرده درجاتي خواهد بود»».
پس كسي كه عملش او را در نزد خداوند به درجات عالي نرساند نسبش نخواهد توانست او را جلو بيندازد تا اينكه آن درجات را كسب كند، زيرا خداوند در مقابل عمل پاداش میدهد نه نسب، چنانكه میفرمايد:
﴿فَإِذَا نُفِخَ فِي ٱلصُّورِ فَلَآ أَنسَابَ بَيۡنَهُمۡ يَوۡمَئِذٖ وَلَا يَتَسَآءَلُونَ ١٠١﴾ [المؤمنون: 101].
«آنگاه چون در صور دميده میشود. آن روز در ميانشان پيوندهاي خويشاوندي نباشد و از همديگر نپرسند».
وخداوند همواره امر فرموده كه با عمل به سوي آمرزش و مغفرت او بشتابيم، چنانکه ميفرمايد:
﴿ٱلَّذِينَ يُنفِقُونَ فِي ٱلسَّرَّآءِ وَٱلضَّرَّآءِ وَٱلۡكَٰظِمِينَ ٱلۡغَيۡظَ وَٱلۡعَافِينَ عَنِ ٱلنَّاسِۗ وَٱللَّهُ يُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِينَ ١٣٤﴾ [آلعمران: 134].
«آنان كه در آسايش و سختي انفاق میكنند و خشم (خود) را فرو میخورند و از (تقصير) مردم درميگذرند. و خداوند نيكوكاران را دوست میدارد».
و همچنين میفرمايد:
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ هُم مِّنۡ خَشۡيَةِ رَبِّهِم مُّشۡفِقُونَ ٥٧ وَٱلَّذِينَ هُم بَِٔايَٰتِ رَبِّهِمۡ يُؤۡمِنُونَ ٥٨ وَٱلَّذِينَ هُم بِرَبِّهِمۡ لَا يُشۡرِكُونَ ٥٩ وَٱلَّذِينَ يُؤۡتُونَ مَآ ءَاتَواْ وَّقُلُوبُهُمۡ وَجِلَةٌ أَنَّهُمۡ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ رَٰجِعُونَ ٦٠ أُوْلَٰٓئِكَ يُسَٰرِعُونَ فِي ٱلۡخَيۡرَٰتِ وَهُمۡ لَهَا سَٰبِقُونَ ٦١﴾ [المؤمنون: 57-61].
«آنان كه از ترس پروردگاشان هراسانند وكساني كه به آيات پروردگارشان ايمان میآورند و كساني كه به پروردگارشان شرك نمیورزند و كساني كه آنچه را بايد (در راهِ خدا) بدهند، میدهند و دلهايشان از اينكه به سوي پروردگارشان باز خواهند گشت بيمناك است اينانند كه در (راهِ) نيكيها تلاش میكنند و اينان در انجام آن پيشتازند».
سپس نصوصي را ذكر كرده كه به اعمال نيك تشويق میكند و اينكه ولايت و دوستي رسول الله ص فقط با تقوا و عمل نيك بدست میآيد، آنگاه مطلب را به حديثي از صحابه جليل القدر حضرت عمرو بن العاص س كه در صحيح بخاري (شماره 5990) و صحيح مسلم (شماره215) نقل گرديده به پايان میبرد بدين شرح كه:
شاهد بر آنچه عرض كرديم حديث حضرت عمرو بن العاص س در صحيحين است که از پيامبر ص شنيده است كه میفرمودند:
«إن آل أبي فلان ليسوا لي باولياء وإنما ولي الله وصالح الـمومنين».
«آل فلاني دوستان من نيستند دوست من خداوند و مؤمنان نيكوكارند».
إشاره میفرمايد كه دوستي و ولايت ايشان با خويشاوندي بدست نمیآيد هر چند كه خويشاوند نزديك باشد، بلكه با ايمان و عمل نيك حاصل میشود پس كسي كه از نظر ايمان و عمل كاملتر باشد از نظر دوستي و ولايت با ايشان نزديكتر است حالا چه قرابت و خويشاوندي با حضرتش ص داشته باشد و چه نداشته باشد.
يك شعر جالب!
شاعري در اين خصوص چنين میسرايد:
لعمرك ما الانسان الا بدينه |
فلا تترك التقوي اتكالا علي النسب |
لقد رفع الاسلام سلمان فارس |
وقد وضع الشرك النسيب ابالهـب |
بدان كه ارزش انسان جز با دين او نيست |
|
پس به اميد خويشاوندي تقوي را فرو نگذار |
|
اسلام به سلمان فارسي شخصيت رفيع بخشيد |
|
اما شرك، أبو لهبِ خويشاوند را به پستي كشيد. |
پايان سخنان ابن رجب /.
فضائل اهل بيت در قرآن كريم
خداوند متعال میفرمايد:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ قُل لِّأَزۡوَٰجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدۡنَ ٱلۡحَيَوٰةَ ٱلدُّنۡيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيۡنَ أُمَتِّعۡكُنَّ وَأُسَرِّحۡكُنَّ سَرَاحٗا جَمِيلٗا ٢٨ وَإِن كُنتُنَّ تُرِدۡنَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَٱلدَّارَ ٱلۡأٓخِرَةَ فَإِنَّ ٱللَّهَ أَعَدَّ لِلۡمُحۡسِنَٰتِ مِنكُنَّ أَجۡرًا عَظِيمٗا ٢٩ يَٰنِسَآءَ ٱلنَّبِيِّ مَن يَأۡتِ مِنكُنَّ بِفَٰحِشَةٖ مُّبَيِّنَةٖ يُضَٰعَفۡ لَهَا ٱلۡعَذَابُ ضِعۡفَيۡنِۚ وَكَانَ ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرٗا ٣٠ وَمَن يَقۡنُتۡ مِنكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَتَعۡمَلۡ صَٰلِحٗا نُّؤۡتِهَآ أَجۡرَهَا مَرَّتَيۡنِ وَأَعۡتَدۡنَا لَهَا رِزۡقٗا كَرِيمٗا ٣١ يَٰنِسَآءَ ٱلنَّبِيِّ لَسۡتُنَّ كَأَحَدٖ مِّنَ ٱلنِّسَآءِ إِنِ ٱتَّقَيۡتُنَّۚ فَلَا تَخۡضَعۡنَ بِٱلۡقَوۡلِ فَيَطۡمَعَ ٱلَّذِي فِي قَلۡبِهِۦ مَرَضٞ وَقُلۡنَ قَوۡلٗا مَّعۡرُوفٗا ٣٢ وَقَرۡنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجۡنَ تَبَرُّجَ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِ ٱلۡأُولَىٰۖ وَأَقِمۡنَ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتِينَ ٱلزَّكَوٰةَ وَأَطِعۡنَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا ٣٣ وَٱذۡكُرۡنَ مَا يُتۡلَىٰ فِي بُيُوتِكُنَّ مِنۡ ءَايَٰتِ ٱللَّهِ وَٱلۡحِكۡمَةِۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ لَطِيفًا خَبِيرًا ٣٤﴾ [الأحزاب: 28-34].
«اي پيامبر! به زنانت بگو: اگر زندگاني دنيا و تجمّل آن را خواسته باشيد، پس بياييد تا شما را بهره مند كنم و به رها كردني نيك رهايتان سازم و اگر خداوند و رسول او و سراي آخرت را خواسته باشيد، (بدانيدكه) خداوند براي نيكوكارانتان پاداشي بزرگ فراهم ديده است. اي زنان پيامبر! هركس از شما كار ناشايستِ آشكاري انجام دهد، عذاب در حقّ او دوچندان افزوده میشود. و اين (كار) بر خداوند آسان است و هر كس از شما كه در برابر خداوند و پيامبرش گردن نهد و كار شايستي انجام دهد، پاداشش را دوباره به او میدهيم. و برايش روزي ارزشمند فراهم میسازيم اي زنان پيامبر! شما مانند هيچ يك از (ساير) زنان نيستيد، اگر تقوا داريد پس در سخن گفتن نرمي نكنيد تا مبادا آن كسي كه در دل خويش بيماري دارد به طمع بيفتد. و سخني شايسته بگوييد و در خانههاي خود بمانيد وچون زينت نماييِ(عصر)جاهليت پيشين زينت ننماييد و نماز برپاي داريد و زكات بپردازيد و از خداوند و رسولش فرمان بريد. اي اهل بيت! جز اين نيست كه خداوند میخواهد پليدي را از شما، دور كند و چنانكه بايد شما را پاكيزه گرداند و هر آنچه را كه از آيههاي خداوند و حكمت در خانههايتان خوانده میشود ياد كنيد، بي گمان خداوند باريك بينِ آگاه است».
پس اين ارشاد خداوندي:
﴿إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا﴾ [الأحزاب: 33].
دلالت بر فضيلت خويشاوندي رسول الله ص میكند و آل بيت و خويشاوندان ايشان كساني هستند كه صدقه بر آنان حرام است، بخصوص همسران و نوادگان ايشان، چنانكه گذشت.
فضائلي ديگر براي مادران مؤمنان
آيات مذكوره فضائل ديگري را نيز براي همسران ايشان در بر دارد از جمله:
اول: اينكه به آنان اختيار داده شد كه دنيا و زينت دنيا را میخواهند يا خدا و رسولش و سراي آخرت را؟ كه آنان خدا و رسول خدا و سراي آخرت را برگزيدند. (رضي الله عنهن و أرضاهن) «خداوند از آنان خوشنود باد و آنان را خوشنود بگرداند».
دوم: همچنين از ديگر فضائل آنان ارشاد گرامي (وأزواجه أمهاتهم) است كه خداوند آنان را مادران مؤمنان خوانده است.
و اما آيه مباركه: ﴿قُل لَّآ أَسَۡٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ أَجۡرًا إِلَّا ٱلۡمَوَدَّةَ فِي ٱلۡقُرۡبَىٰ﴾ [الشوری: 23].
«بگو: بر (رساندن) آن مزدي از شما در خواست نمیكنم، ولي بايد در ميان خويشاوندان دوستي پيشه كنيد».
قول صحيح در تفسير آيه
قول صحيح در تفسير آيه اين است كه منظور بطون(يعني قبايل مرتبط با) قريش است، چنانكه بيان آن در صحيح بخاري (شماره 4818) نقل گرديده است، امام بخاري/ (بعد از ذكرسند) میفرمايد:
نظر ابن عباس
«از عبدالله ابن عباس ب روايت است كه در بارهی آيه ﴿إِلَّا ٱلۡمَوَدَّةَ فِي ٱلۡقُرۡبَىٰ﴾ سؤال شد، سعيد ابن جبير فرمود: (قربي آل محمد ص) مراد است، ابن عباس فرمود: عجله كردي هيچ قبيلهاي از قبايل قريش نبود مگر اينكه پيامبر ص با آنان خويشاوندي داشت: «إلا أن تصلوا ما بيني و بينكم من قرابة»؟ منظور اين است كه: روابط خويشاوندي خود را با من بر قرار داشته باشيد».
نظر ابن كثير
ابن كثير در تفسير اين آيه میفرمايد:
يعني بگو اي محمد به مشركين از كفار قريش:
«لا أسألكم علي هذا البلاغ و النصح لكم مالا تعطونيه، و إنما أطلب منكم أن تكفوا شركم عني و تذروني أبلغ رسالات ربي إن لم تنصروني، فلا تؤذوني بما بيني وبينكم من القرابة».
«من در قبال اين تبليغ و نصيحت شما، از شما مالي نمیطلبم كه به من بدهيد، آنچه از شما میخواهم اين است كه شر و گزندتان را از من باز داريد تا اينكه رسالت پروردگارم را ابلاغ كنم، شما را به آن قرابتي كه بين من و شماست اگر مرا ياري نمیكنيد پس آزار و اذيتم نرسانيد».
سپس ابن كثير اثر ابن عباس را كه قبلاً آورديم ذكر میكند.
تفسير نا درست
و اما اينكه بعضي هوا پرستان (القربي) را در آيه به فاطمه و علي ب و اولاد آنان اختصاص میدهند درست نيست و ادعايي بي دليل است، زيرا آيه كريمه مكي است، و ازدواج علي با فاطمه ب در مدينه انجام گرفته است.
ابن كثير / میفرمايد:
«نزول آيه را به جرياني كه در مدينه اتفاق افتاده ربط دادن دور از واقعيت است زيرا كه آيه مكي است، و در آن زمان فاطمه اولادي نداشته زيرا تا آنزمان ايشان با علي ازدواج نكرده بوده، ازدواج آنها بعد از غزوه بدر در سال دوم هجري اتفاق افتاده است، حقيقت تفسير آيه كريمه همانست كه دانشمند امت و مفسر قرآن عبدالله ابن عباس ب بيان فرموده چنانكه امام بخاري / روايت میكند».
سپس روايات زيادي از سنت رسول الله ص و آثاري از ابوبكر و عمر ب در فضيلت اهل بيت پيامبر ص ذكر میكند.
فضائل اهل بيت در سنت مطهر
امام مسلم در صحيحش (شماره 2276) از واثله بن اسقع س روايت میكند كه فرمود: از رسول الله ص شنيدم كه فرمودند:
«خداوند كنانه را از نسل اسماعيل و قريش را از كنانه و بنيهاشم را از قريش و مرا از بنيهاشم برگزيد».
حديث عايشه صديقه در فضيلت اهل بيت
همچنين امام مسلم در صحيحش (شماره 2424) از ام المؤمنين عايشه صديقه ل روايت میكند كه فرمود:
پيامبر ص درحاليكه كسايي كه از موي سياه بافته شده بود بر خود داشتند هنگام چاشت از خانه بيرون رفتند، حسن ابن علي آمد او را باخود داخل كردند، سپس حسين آمد با ايشان داخل شد، سپس فاطمه آمد او را داخل كردند، سپس علي آمد او را هم داخل كردند، آنگاه اين آيه را تلاوت فرمودند:
﴿إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا﴾ [الأحزاب: 33].
«اي اهل بيت! جز اين نيست كه خداوند میخواهد پليدي را از شما دور كند و چنانكه بايد شما را پاكيزه گرداند».
حديث سعد بن ابي وقاص در فضيلت اهل بيت
همچنين امام مسلم در صحيحش (شماره 2404) از سعد بن ابي وقاص س روايت میكند كه فرمود: هنگامي كه آيه كريمه: ﴿فَقُلۡ تَعَالَوۡاْ نَدۡعُ أَبۡنَآءَنَا وَأَبۡنَآءَكُمۡ﴾ [آلعمران: 61].
«بگو: بياييد تا فرزندانمان و فرزندانتان فرا خوانيم» نازل گرديد رسول الله ص، علي و فاطمه و حسن و حسين را فرا خواندند و فرمودند: «اللهم هؤلاء أهل بيتي» «پروردگارا! اينها اهل بيت من هستند».
حديث زيد بن ارقم در فضيلت اهل بيت
و امام مسلم در صحيحش (2408) با سند خودش از يزيد بن حيان روايت میكند كه گفت:
من و حصين بن سبره و عمر بن مسلم نزد زيد بن ارقم رفتيم، وقتي نشستيم حصين به او گفت: زيد! تو خير بسياري بدست آوردي، پيامبر ص را ديدي و حديث ايشان را شنيدي و با ايشان جهاد كردي، و پشت سر ايشان نماز خواندي، براستي كه تو خير بسياري بدست آوردي، زيد! از آنچه از رسول الله ص شنيدهاي برايمان بيان كن فرمود: برادرزاده من! عمرم زياد شده، و از آن زمان مدت زيادي گذشته، بعضي از آنچه كه از رسول الله ص بياد داشتم فراموش كرده ام پس هرچه برايتان بيان كردم قبول كنيد، و هر چه نتوانستم وادارم نكنيد، سپس فرمود:
روزي رسول الله ص در سر چشمهاي كه بين مكه و مدينه واقع است و خمّ ناميده میشود در ميان ما به ايراد خطبه پرداختند، حمد و ثناي پروردگار را بيان فرموده و موعظه كرده و پند دادند، سپس فرمودند:
«أَمَّا بَعْدُأَيُّهَا النَّاسُ فَإِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ يُوشِكُ أَنْ يَأْتِىَ رَسُولُ رَبِّى فَأُجِيبَ وَأَنَا تَارِكٌ فِيكُمْ ثَقَلَيْنِ أَوَّلُهُمَا كِتَابُ اللَّهِ فِيهِ الْهُدَى وَالنُّورُ فَخُذُوا بِكِتَابِ اللَّهِ وَاسْتَمْسِكُوا بِهِ. فَحَثَّ عَلَى كِتَابِ اللَّهِ وَرَغَّبَ فِيهِ ثُمَّ قَالَ وَأَهْلُ بَيْتِى أُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ فِى أَهْلِ بَيْتِى أُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ فِى أَهْلِ بَيْتِى أُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ فِى أَهْلِ بَيْتِ. فَقَالَ لَهُ حُصَيْنٌ وَمَنْ أَهْلُ بَيْتِهِ يَا زَيْدُ أَلَيْسَ نِسَاؤُهُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ قَالَ نِسَاؤُهُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَلَكِنْ أَهْلُ بَيْتِهِ مَنْ حُرِمَ الصَّدَقَةَ بَعْدَهُ. قَالَ وَمَنْ هُمْ قَالَ هُمْ آلُ عَلِىٍّ وَآلُ عَقِيلٍ وَآلُ جَعْفَرٍ وَآلُ عَبَّاسٍ . قَالَ كُلُّ هَؤُلاَءِ حُرِمَ الصَّدَقَةَ قَالَ نَعَمْ ».
«اما بعد: اي مردم! جز اين نيست كه من مانند شما بشري هستم، عنقريب قاصد پروردگارم خواهد آمد و من دعوتش را خواهم پذيرفت.- پس اينك كه دارم میروم- در ميان شما دو چيز میگذارم يكي كتاب الله كه در آن هدايت و نور است، پس كتاب الله را فراگيريد و به آن چنگ بزنيد، آنگاه درباره قرآن كريم ترغيب و تشويق نمودند، سپس فرمودند: و اهل بيتم، به شما درباره اهل بيتم سفارش میكنم، به شما درباره اهل بيتم سفارش میكنم، به شما درباره اهل بيتم سفارش میكنم، حصين پرسيد زيد! اهل بيت حضرتش كيست؟ مگر همسرانش از اهل بيتش نيستند فرمود: همسرانش از اهل بيتش هستند و ليكن اهل بيتش كساني هستند كه بعد از ايشان صدقه بر آنان حرام است كما اينكه در حيات حضرتش حرام بوده است، پرسيد آنها كيستند؟ فرمود: آل علي و آل عقيل و آل جعفر و آل عباس، سپس پرسيد بر همهی اينها صدقه حرام است فرمود: بله و در روايت ديگري آمده است كه گفتيم اهل بيتش كيست؟ همسرانش؟ فرمود خير، زن مدتي با مرد زندگي میكند وقتي طلاقش میدهد او به نزد پدر و اقوامش بر میگردد، اهل بيتش اصل و نسلش هستند كه بعد از ايشان هم صدقه بر آنان حرام است».
اينجا به چند نكته بايد اشاره كنيم:
اول: اينكه ذكر علي و فاطمه و دو فرزند شان ش اجمعين در حديث كساء و مباهله كه گذشت دلالت بر انحصار اهل بيت به آنها نمیكند. آنچه میرساند اين است كه آنان خصوصيترين افراد، و اهل بيت درجه يك ايشان هستند، و اينكه اينها اولين كساني هستند كه لفظ اهل بيت آنها را شامل میشود چنانكه قبلا هم اشاره كرديم.
دوم: اينكه ذكر آل عقيل و آل علي و آل جعفر و آل عباس در حديث گذشته دلالت بر اين نمیكند كه صدقه فقط بر اينها حرام است، بلكه بر هر زن و مرد مسلمان از نسل عبدالمطلب حرام است، و حديث عبدالمطلب بن ربيعه بن الحارث بن عبدالمطلب که در صحيح مسلم گذشت همه فرزندان و نوادگان ربيعه بن الحارث بن عبدالمطلب را در بر میگيرد.
سوم: استدلال از كتاب و سنت در مورد اينكه همسران پيامبر ص از اهل بيتش هستند و لذا صدقه بر آنها حرام است گذشت.
در حديث زيد آمد كه بنا بر روايت اول آنان در اهل بيت داخل و بنا بر روايت دوم داخل نيستند، بايد گفت: كه معتبر روايت اول است، و روايت دوم كه بر اساس آن همسران در آل بيت داخل نمیشوند بر همسران ديگر انطباق دارد و نه بر همسران خود حضرت رسول ص.
همسران ايشان رضي الله عنهن حالت استثنايي دارند زيرا رابطه آنها با حضرتش به نسب شباهت دارد چونكه رابطه آنها با ايشان قطع نمیشود و پس از مرگ هم ادامه دارد، آنها همچنانكه در دنيا همسران حضرت بودند در آخرت نيز همسران ايشان خواهند بود، چنانكه توضيح آن در سخنان ابن قيم / گذشت.
چهارم: اينكه اهل سنت و جماعت وصيت رسول الله ص را كه در حديث فوق گذشت به نحو كامل اجراء میكنند و در اين زمينه بسيار مؤفق هستند، زيرا آنها همه اهل بيت را دوست میدارند، و با همه شان محبت ومودت دارند و با عدالت و انصاف آنان را در جايگاه شايسته خود شان میگذارند.
يك مقايسه
ديگران چنانكه شيخ الاسلام ابن تيميه / در مجموع الفتاوي(4/49) میفرمايد:
«وأبعد الناس عن هذه الوصية الرافضة فانهم يعادون العباس وذريته بل يعادون جمهور أهل البيت ويعينون الكفار عليهم».
«دورترين مردم در اجراي اين وصيت نبوي رافضه (يعني شيعيان غالي) هستند، زيرا آنان با عباس و خاندان او دشمني میكنند، بلكه بر جمهور اهل بيت دشمني روا میدارند، و كافران را عليه آنان ياري میكنند».
وحديث «كل سبب ونسب منقطع يوم القيامه الإ سببي ونسبي». «هر سبب و نسبي در روز قيامت منقطع میگردد، مگر سبب و نسب من».
شيخ الباني / اين حديث را در سلسله احاديث صحيحه (2036) آورده است كه راويانش: ابن عباس و عمر فاروق و ابن عمر و مسور بن مخرمه ش هستند، و كساني كه حديث را از آنان نقل كردهاند را نيز ذكر میكند و میفرمايد:
خلاصه اينكه حديث با مجموع طرقش صحيح است. والله أعلم.
انگيزه ازدواج عمر با دختر علي و فاطمه
در بعضي طرق اين حديث آمده است كه همين امر باعث شد كه عمر فاروق س به ازدواج با ام كلثوم دخت گرامي علي و فاطمه ش اجميعن علاقمند شود.
درود بر مادران مؤمنان
امام احمد در مسندش (5/374) از عبدالرزاق از معمر از ابن طاووس از ابي بكر بن محمد بن عمرو بن حزم از مردي از اصحاب پيامبر ص روايت میكند كه رسول الله ص میفرمودند:
«اللَّهُمَّ صَلِّى عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ وَعَلَى أَزْوَاجِهِ وَذُرِّيَّتِهِ كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ وَبَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ وَعَلَى أَزْوَاجِهِ وَذُرِّيَّتِهِ كَمَا بَارَكْتَ عَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ».
ابن طاوس میفرمايد: پدرم نيز چنين درود میفرستاد.
امام بخاري و امام مسلم و اصحاب سنن اربعه از همه رجال اسناد قبل از صحابي حديث روايت كردهاند، شيخ الباني در کتاب روش نماز پيامبر ص میفرمايد: (رواه احمد و الطحاوي بسند صحيح)
يك توضيح لازم
و اما ذكر درود و سلام بر ازواج و ذريه در صحيحين نيز از حديث ابي حميد ساعدي س ثابت است. اما اين دلالت نمیكند كه آل بيت منحصر به ازواج و ذريه باشند بلكه دلالت به اين امر دارد كه آنها بطور اكيد در اهل بيت داخلند. و به هيچ عنوان از اين دائره خارج نيستند و عطف ازواج و ذريه بر اهل بيت ايشان در حديث گذشته از باب عطف خاص بر عام است.
تحليلي از ابن قيم
ابن قيم پس از آوردن حديثي كه در آن اهل بيت و ازواج و ذريه يكجا نام برده شدهاند میفرمايد:
(كه البته در سندش جاي سخن و جود دارد)
«در اينجا كه ازواج و ذريه و اهل بيت را جمعا ذكر كرده گويا با نص آنان را متعين فرموده تا بيان دارد كه آنها شايسته آنند كه در أهل داخل باشند، و به هيچ عنوان از دائره اهل بيت خارج نيستند بلكه آنها مستحقترين و شايستهترين كسانياند كه میتوانند جزو اهل بيت باشند، و اين از باب عطف خاص بر عام و بالعكس است، تا اينكه شرافت آنانرا گوشزد كرده و با اين تخصيص از ميان همنوعانشان شايستگي آنانرا بيان كرده باشد و آنها لايقترين و شايستهترين افراد اين نوع اند كه بايد در اين افتخار داخل باشند». [جلاءالافهام ص338].
رسول گرامي صلى الله عليه وسلم میفرمايند:
«إن الصدقه لا تنبغي لآل محمد إنما هي أوساخ الناس» «صدقه براي آل محمد شايسته نيست زيرا كه صدقه چرك مال مردم است».
به روايت صحيح مسلم از حديث عبدالمطلب بن ربيعه (1072) كه قبلاً هم گذشت.
مقام شامخ اهل بيت از ديدگاه صحابه و تابعين
ديدگاه ابوبكر صديق
اولين سند افتخار:
امام بخاري / در صحيحش (3712) ميفرمايد:
أبو بكر س فرمود:
«وَالَّذِى نَفْسِى بِيَدِهِ ، لَقَرَابَةُ رَسُولِ اللَّهِ ص أَحَبُّ إِلَىَّ أَنْ أَصِلَ مِنْ قَرَابَتِى».
«قسم به ذاتي كه جانم در دست اوست خويشاوندي رسول الله ص در نزد من قطعاً نسبت يه خويشاوندي خودم محبوبتر است كه با آنان مراودت داشته باشم».
همچنين امام بخاري / در صحيحش (3713) از ابن عمر و ايشان از ابوبكر س روايت میكند كه فرمود:
دومين سند افتخار:
«أرقبوا محمدا ص في أهل بيته».
«محمد ص را در معامله تان با اهل بيت ايشان همواره در نظر داشته باشيد».
حافظ ابن حجر / در شرح اين حديث میفرمايد:
ابوبكر صديق، مردم را مخاطب میكند و به آنان در اين باره سفارش میكند، مراقبت از چيزي يعني حفاظت از آن، و میفرمايد:
«احفظوه فيهم فلا تؤذوهم ولا تسيئوا إليهم». «از آنان حفاظت كنيد، پس به آنان آزار و اذيت نرسانيد و به آنان بدي نكنيد».
همچنين در صحيح بخاري (3542) از عقبة بن حارث س روايت است كه فرمود:
سومين سند افتخار:
أبوبكر س نماز عصر را خواند و سپس از مسجد بيرون آمد و براه افتاد حسن را ديد كه با بچهها بازي میكند او را برداشت و بردوش گرفت و فرمود:
«بأبي شبيه بالنبي لا شبيه بعلي» «پدرم فدايت باد، تو كه به پيامبر شبيه هستي نه به علي». «وعلي يضحك». «و علي س میخنديد».
حافظ ابن حجر در شرح اين فرموده صديق س (بأبي) میفرمايد:
«در اينجا طبق دستور زبان عربي كلمهاي مخذوف است، جملهاش اين میشود (أفديه بأبي) پدرم فدايش باد همچنين میفرمايد: اين حديث فضيلت ابوبكر صديق س را میرساند و اينكه ايشان چقدر با اهل بيت پيامبر ص محبت داشتند».
ديدگاه عمر فاروق و عثمان ذي النورين ب
توسل جايز:
امام بخاري در صحيحش (1010) و (3710) از انس س روايت میكند كه:
هرگاه قحط سالي میشد و باران نمیباريد حضرت عمر س براي دعاي باران خدمت حضرت عباس س میرفت لذا میفرمايد:
«اللَّهُمَّ إِنَّا كُنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّنَا ص فَتَسْقِينَا، وَإِنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِعَمِّ نَبِيِّنَا فَاسْقِنَا. قَالَ فَيُسْقَوْنَ».
«پروردگارا! ما در گذشته، پيامبرمان ص را نزد تو (براي دعا كردن) وسيله میگرفتيم كه به ما باران میدادي، اكنون عموي پيامبرمان را نزد تو (براي دعا كردن) وسيله میآوريم پس به ما باران بده، راوي میگويد، پس (از دعاي حضرت عباس س) باران میباريد».
منظور چيست؟:
منظور از توسل عمر فاروق س به حضرت عباس س توسل به دعاي ايشان است چنانكه بيان و توضيح آن در روايات ديگري آمده است، حافظ ابن حجر نيز در كتاب استسقاء در فتح الباري شرح صحيح بخاري آن روايات را ذكر كرده است.
يک پرسش پاسخ آن:
چرا حضرت عمر س براي توسل به دعايش، عباس س را انتخاب كرد؟
به جهت قرابتي است كه ايشان با رسول الله ص داشت لذا در دعايش فرمود: اكنون ما عموي پيامبرمان را نزد تو وسيله میآوريم پس به ما باران بده، و نفرمود عباس را وسيله میآوريم.
آشکار است كه علي رضي الله عنه از عباس افضل است، ولي از نظر قرابت رسول الله ص عباس نزديكتر است، و اگر از پيامبر ص مالي به ارث برده میشد، عباس بر علي مقدم بود، زيرا پيامبر ص فرمودهاند:
«أَلْحِقُوا الْفَرَائِضَ بِالْـمَـالِ، فَمَا أَبْقَتِ الْفَرَائِضُ فَلأَوْلَى ذَكَرٍ». [متفق عليه].
«فرائض را به اهل آن ملحق كنيد پس آنچه فرائض باقي گذاشت پس به مرد نزديكتر بايد داد».
در صحيحين از حديث ابو هريره س آمده است كه پيامبر ص در رابطه با عمويشان به عمر فاروق فرمودند:
«اما علمت أن عم الرجل صنو أبيه». «آيا نمیدانستي كه عموي شخصي مثل پدر اوست».
اين است محبت و ارادت:
در تفسير ابن كثير / در ذيل آيات شوري آمده است كه عمر به عباس ب فرمود:
«والله لإسلامك يوم أسلمت كان أحب إلي من إسلام الخطاب لو أسلم لأن إسلامك كان أحب إلى رسول الله ص من إسلام الخطاب».
در طبقات ابن سعد نيز شبيه همين نص آمده است 4/22-30.
«به خدا سوگند هنگامي كه مسلمان شدي مسلمان شدن تو در نزد من از مسلمان شدن پدرم خطاب اگر مسلمان میشد محبوبتر بود، زيرا مسلمان شدن تو در نزد رسول الله ص از مسلمان شدن خطاب محبوبتر بود».
عدالت فاروقي و حب أهل بيت:
در كتاب اقتضاء الصراط الـمستقيم في مخالفة اصحاب الجحيم (1/446) از شيخ الاسلام/ آمده است كه:
«هنگامي كه عمر فاروق س ديوان عطاء را تأسيس نمود براي هر كسي به ا ندازهی نسبش سهم داد، از نزديكترين خويشاوندان رسول الله ص شروع كرد و هر كس كه به ايشان نزديكتر بود سهم بيشتري داشت، وقتي عربها تمام شدند نوبت به عجمها رسيد. ديوان در عصر خلفاي راشدين ش و ساير خلفاء اعم از بني اميه و بني عباس به همين صورت بود تا اينكه بعدها تغيير كرد».
نمونهی ديگري از حب و اكرام اهل بيت:
همچنين میفرمايد: (1/453)
«عمر س را ببينيد وقتي كه ديوان را تأسيس نمود، مردم گفتند كه امير المؤمنين! از خود شروع میكنيد؟ فرمود: خير، عمر را در جايگاهي قرار دهيد كه خداوند قرار داده است، بنابراين از اهل بيت رسول الله ص و سپس كساني كه به ايشان نزديكتر است شروع كرد تا اينكه نوبت خودشان در بني عدي آمد، و بني عدي از بيشتر خاندانهاي قريش عقبترند».
حديث «كُلُّ سَبَبٍ وَنَسَبٍ مُنْقَطِعٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِلا سَبَبِي ونَسَبي». در باب فضائل اهل بيت از سنت مطهر گذشت و اينكه همين امر انگيزه خواستگاري حضرت عمر از ام كلثوم دختر علي شد، شيخ الباني در سلسله صحيحه (2036) طرق اين حديث را از عمر س نقل میكند.
باز هم افتخار:
اين امر روشن است كه هر چهار خليفه راشد ش با رسول الله ص نسبت خويشاوندي سببي دارند:
أبوبكر و عمر ب اين افتخار را دارند كه رسول الله ص با دختران آنان عائشه و حفصه ب ازدواج كرده است، و عثمان و علي ب اين افتخار را دارند كه با دختران حضرتش ص ازدواج كردهاند، حضرت عثمان س با رقيه و پس از وفات ايشان با خواهرش ام كلثوم ل ازدواج كرد، لذا به حضرت عثمان س (ذي النورين) گفته میشود «يعني داراي دو نور» و حضرت علي با فاطمه ل ازدواج كرد.
احترام فوق العادهی عمر و عثمان به اهل بيت:
در سير اعلام النبلاء امام ذهبي و تهذيب التهذيب ابن حجر در بيوگرافي حضرت عباس آمده است كه:
وقتي ايشان از كنار حضرت عمر يا عثمان میگذشت و آنها سوار میبودند، از اسب پياده میشدند تا اينكه حضرت عباس عبور كند. اين كار را به خاطر اجلال و احترام عموي پيامبر ص میكردند.
ديدگاه عمر بن عبدالعزيز
قدر شناسي:
در طبقات ابن سعد (5/333) و (5/387-388) با سند متصل خودش تا فاطمه(صغري)- دختر گرامي حضرت حسين- ل نقل میكند:
عمر بن عبدالعزيز / به فاطمه صغري فرمود:
«اي دختر علي!(چون جدش علي است) به خدا سوگند در تمام روي زمين در نزد من خانوادهاي محبوتر از خانواده شما نيست، شما از خانواده خود من نيز در نزد من محبوبتر هستيد».
ديدگاه ابوبكر ابن شيبه
گوهر شناسي:
درتهذيب الكمال مزي در بيوگرافي علي ابن حسين آمده است كه ابوبكر ابن ابي شيبه رحمة الله عليه فرمود:
«أصح الأسانيد كلها: الزهري عن علي ابن الحسين عن أبيه عن علي». «از ميان همه سندها صحيحترين سند آن است كه زهري از علي ابن حسين از پدرش از علي روايت كند».
ديدگاه شيخ الاسلام ابن تيميه
ابن تيميه / در عقيدهی واسطيه میفرمايد:
«أهل سنت و جماعت اهل بيت رسول الله ص را دوست میدارند و با آنها محبت دارند، و وصيت رسول الله ص را كه در غدير خم درباره آنان فرمود بجاي میآورند».
سفارش پيامبرصلى الله عليه وسلم:
حضرت صلى الله عليه وسلم در آنجا فرمودند: «أذكركم الله في أهل بيتي» و همچنين درباره عمويشان عباس (هنگامي كه شكايت نمود كه بعضي قريشيها با بنيهاشم سختي میكنند) فرمودند:
«والذي نفسي بيده لا يؤمنون حتى يحبوكم لله ولقرابتي». «قسم به خدا كه مؤمن نيستند تا زماني كه شما را بخاطر خدا و به خاطر قرابت من دوست بدارند».
و فرمودند:
«إن الله اصطفى من بني اسماعيل كنانة قريشا و اصطفى من قريش بنيهاشم واصطفاني من بنيهاشم». «خداوند كنانه را از نسل اسماعيل و قريش را از كنانه و بنيهاشم را از قريش و مرا از بنيهاشم بر گزيده است».
ديدگاه اهل سنت:
همچنين اهل سنت امهات المؤمنين همسران رسول الله ص را دوست میدارند و ايمان دارند كه آنها در آخرت نيز همسران آن حضرت ص هستند.
به خصوص خديجه ل مادر بيشتر فرزندان ايشان و اولين كسي كه به ايشان ايمان آورد و ايشان را كمك و ياري نمود، شخصيت او در نزد حضرتش بسيار والا ومحترم بود.
و صديقه طاهره عايشه بنت ابوبکر صديق ل كسي كه حضرتش ص دربارهاش فرمودند:
«فَضْلُ عَائِشَةَ عَلَى النِّسَاءِ كَفَضْلِ الثَّرِيدِ عَلَى سَائِرِ الطَّعَامِ» «فضيلت و برتري عايشه بر زنان ديگر مانند فضيلت ثريد بر ساير غذاهاست».
و از روش روافض(شيعيان غالي) كه با صحابه بغض میورزند وآنان را دشنام میدهند، بيزاري میجويند كما اينكه از روش نواصب بيزاري میجويند كه به اهل بيت آزار و اذيت میرسانند، چه اين آزار قولي باشد و چه عملي».
حقوق اهل بيت:
همچنين در الوصية الكبري و در مجموع الفتاوي نقل شده (3/407-408) میفرمايد:
«همچنين اهل بيت رسول الله ص حقوقي دارند كه رعايت آن واجب است، زيرا خداوند در خمس و فئ براي آنان حق قائل شده و به ما امر فرموده كه هر گاه به رسول الله ص درود و سلام میفرستيم بر آنان نيز درود بفرستيم چنانكه رسول گرامي ص فرمودند: بگوئيد:
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ، كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ، اللَّهُمَّ بَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا بَارَكْتَ عَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ».
«پروردگارا! بر محمد و آل محمد رحمت فرست چنانكه بر ابراهيم و آل ابراهيم رحمت فرستادي بدرستيكه تو ستوده شده بزرگواري، و بر محمد و آل محمد بركت ده چنانكه بر ابراهيم و آل ابراهيم بركت دادي، براستيكه تو ستوده شده بزرگواري».
امام شافعي و امام احمد بن حنبل و ديگر علماء رحمة الله عليهم میفرمايند:
آل محمد كساني هستند كه صدقه بر آنان حرام است زيرا پيامبر ص میفرمايند:
«إن الصدقه لا تحل لـمحمد ولا لآل محمد». «صدقه براي محمد و آل محمد حلال نيست».
و خداوند متعال در كتاب عزيزش میفرمايد:
﴿إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا﴾ [الأحزاب: 33].
«اي اهل بيت! خداوند میخواهد پليدي را از شما، دور كند و چنانكه بايد شما را پاكيزه گرداند».
و خداوند صدقه را بر آنان حرام گردانيده است، زيرا صدقه چرك مال مردم است.
همچنين در مجموع فتاوايش ( 28/491) میفرمايد:
«و نيز محبت و موالات ورعايت حقوق اهل بيت رسول الله ص واجب است».
ديدگاه امام ابن قيم
ابن قيم در بيان اسباب قبول تأويل فاسد میفرمايد:
«سبب سوم: اينكه تأويل كننده تاويل فاسدش را به شخصيتهاي جليل القدر و خوشنامي نسبت دهد. گاهي به علماء و دانشمدان، گاهي به أهل بيت پيامبر ص، تا بدينوسله آنرا در دل جاهلان شيرين جلوه دهد، زيرا عموم مردم عادتشان اين است كه كسي كه قدر و منزلتش در دلشان باشد، به سخن او نيز بيشتر ارزش قائل میشوند تا جائيكه ممكن است بعضيها با اين استدلال كه او از ما به خدا داناتر است سخن او را بر كلام خدا و رسولش مقدم بدارند!.
و «رافضه» و «باطنيه» و «اسماعليه» و «نصيريه» به همين طريق اعتقاداتشان را ترويج ميكنند، و تأويلات باطلشان را به فروش میرسانند، زيرا آنان از آنجايي كه میدانستند كه همه مسلمين بر محبت و تعظيم اهل بيت پيامبر ص اتفاق نظر دارند، لذا ادعاي پيروي از آنان و اظهار محبت و بيان فضائل و مناقب آنها را نمودند! بگونهاي كه انسان نزديك است باور كند كه واقعاً آنها دوستداران اهل بيت هستند! بدينوسيله يعني با منسوب كردن عقايد شان به اهل بيت توانستند افکار و اعتقادات باطلشان را ترويج كنند.
تعجب است! شما فكر كنيد كه چقدر بدعت و زندقه و الحاد به نام پاک اهل بيت در جهان منتشر شده که آنها از اين بدعتها بيزارند؟!، اگر به اين سبب که از مهمترين اسباب تأويل فاسد است يعني سوء استفاده از نام شخصيتهاي مورد احترام جامعه خوب دقت كنيد میبينيد كه بر اكثر انديشههاي انحرافي غالب است، و پيروان اين گروهها و انديشههاي باطل هيچ وسيله ديگري جز «حسن ظن!» نسبت به گوينده يا شخصيت محترمي که از نام و جايگاه او استفاده ابزاري میشود ندارند، همين و بس، بدون اينكه از سوي خدا و قرآن و پيامبر برهان و دليلي داشته باشند كه آنان را راهنمايي كند، و اين روش يا استفاده سوء از نام بزرگان ارثي است كه از دين ستيزان و پيامبر ستيزان گذشته به آنان ميراث رسيده و آنان در اين مورد از پدران و گذشتگان شان پيروي كردهاند، و اين شأن و حالت هر مقلدي است كه تا روز قيامت در مخالفت با حق کسي را تعظيم کرده و از او پيروي میكند». (احيانا جملههاي مغلق عربي در ترجمه تا حدي که مفهوم باشد باز شده است).
[مختصر الصواعق المرسله 1/90].
ديدگاه حافظ ابن كثير
ابن كثير / در تفسيرش پس از آنكه تفسير درست آيه شوري را بيان میكند و توضيح میدهد كه منظور از «القربي» در آيه کريمه قبائل قريش هستند، و تفسير ابن عباس س درباره آيه مذكور را نيز که در صحيح بخاري آمده به عنوان مؤيد اين ديدگاه نقل ميكند میفرمايد:
«ما منكر وصيت و سفارش پيامبر ص درباره اهل بيت و امر به احسان و نيكو كاري نسبت به آنان و اكرام و احترامشان نيستيم، زيرا آنان از «ذريه طاهره» هستند، پاكترين و شرافتمندترين خانداني كه بر روي زمين وجود دارد، شرافت در حسب، شرافت در نسب، شرافت در عزت و افتخار بويژه اينكه اگر آنان پيرو سنت صحيح نبوي باشند طوري كه اسلافشان مانند عباس و فرزندانش و علي و اهل بيت و ذريهاش ش اجمعين بودند».
الگو برداري در حب اهل بيت:
آنگاه ابن كثير پس از آنكه دو أثر از ابوبكر صديق س و يك اثر از عمر فاروق س در بيان احترام اهل بيت و شان و منزلت رفيع آنان نقل میكند میفرمايد:
« اين حالت شيخين ب است و بر هر فردي از افراد امت واجب است كه چنين باشد، به همين دليل است كه آنان (يعني ابوبكر صديق و عمر فاروق ب) پس از انبياء و مرسلين از تمام مؤمنين افضل هستند، خداوند از آنان و از ساير اصحاب پيامبر راضي و خوشنود باد».
ديدگاه حافظ ابن حجر
قدر زر زرگر بداند:
ابن حجر / در فتح الباري (3/11) در حديثي كه در سندش علي بن حسين (زين العابدين) از حسين ابن علي، از علي ابن ابي طالب ش آمده است میفرمايد:
«وهذا من أصح الأسانيد ومن أشرف التراجم الواردة فيمن روي عن أبيه عن جده» «و اين صحيحترين سند از شريفترين خاندان درباره كسي آمده است كه از پدرش، و پدرش از جدش روايت كرده است».
ديدگاه شيخ الاسلام محمد بن عبدالوهاب
شيخ الاسلام محمد بن عبدالوهاب / شش پسر و يك دختر داشته كه اسم پسرانش عبدالله، علي، حسن، حسين، ابراهيم و عبدالعزيز و اسم دخترش فاطمه بوده است كه همهی شان جز عبدالعزيز از اسمهاي اهل بيت است.
عبدالله و ابراهيم پسران خود حضرت ص بوده. و بقيه علي و فاطمه وحسن و حسين اسمهاي داماد، دختر و دو نوه ايشان - ص- است. انتخاب اين نامها از سوي شيخ الاسلام محمد بن عبدالوهاب براي فرزندانش دلالت بر محبت و احترام فوق العادهی ايشان نسبت به اهل بيت پيامبر ص میكند، و اين نامها تا امروز نيز در خاندانش ادامه دارد.
شکر و سپاس الله:
در پايان اين فصل دوست دارم (اين جانب نويسنده كتاب) به عرض برسانم كه خداوند به من چند دختر و پسر داده كه از جمله چهار تاي آنان را علي، حسن، حسين، و فاطمه نام گذاشته ام، و هفت دخترم را به نامهاي امهات المؤمنين مسمي كردهام كه هم صحابه و هم اهل بيت هستند.
خدا را سپاس كه محبت صحابه و اهل بيت پيامبر ص را به من عنايت فرمود و از خداوند میخواهم كه اين نعمت را بر من دائم و قائم بدارد و قلبم را از هر گونه كينه و حسد و زبانم را از تلفظ هر آنچه كه شايسته مقام و منزلت والاي آنان نيست پاك و محفوظ بدارد.
﴿رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِينَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِيمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِي قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّكَ رَءُوفٞ رَّحِيمٌ﴾ [الحشر: 10].
«پرودگارا! ما را و آن برادرانمان را كه در ايمان آوردن از ما پيشي گرفتند. بيامرز، و در دلهاي ما هيچ كينهاي در حق كساني كه ايمان آوردهاند، قرار مده. پروردگارا! تويي كه بخشندهی مهرباني».